منتظران

منتظران

منتظران

منتظران

معلم و قوه تخیل شاگرد در زنگ انشاء

معلم و قوه تخیل شاگرد در زنگ انشاء

معلم ﺳﺮ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ‌ﻫﺎ گفت ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ:
“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ می‌ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”
ﻫﻤﻪ شاگردان ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ یک شاگرد ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ بود ﻭ داشت ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭا ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ‌کرد.
معلم ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ‌ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
شاگرد گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی‌ام بیاد آن را تایپ کنه!
هیچی دیگه، قوه تخیل آن شاگرد  معلم رو هلاک کرد!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.