به "زبیر "میگفتن سیف الاسلام، منا اهل البیت،فقط زبیر بود تو تشییع جنازه حضرت زهرا"س"
با شمشیرش میدونی چه گره هایی توراه اسلام بازکرد؟
به" ابن ملجم "میگفتن شیعه امیرالمومنین،خودش به امیرالمومنین گفت حب وعشق تو تو خون ورگ من هست...
"شمر"جانباز صفین بود و داشت به درجه رفیع شهادت میرسید
میدونی؟
میدونی وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟
از بس نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود.
میدونستی "عمرسعد"روز عاشورا نماز صبح که تموم کرد "قربت الی الله"
گفت واولین تیر رو به سوی خیمه "سیدالشهدا" نشونه زد؟
میدونستی همه اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن واهل نماز وروزه؟
همشونم "قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن" سیدالشهدا"...
"زهیر بن قین" عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله!
"شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن
ابی عبدالله...
بصیرت نداشته باشیم... خسر الدنیا والآخره میشیم
مواظب خودمون باشیم
نکنه ما هم از مسیر دور بشیم
و روز ظهور تو جبهه دشمن باشیم
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، تاکید کرد:موشکها در بردهای مختلف در همه پایگاهها بر روی پرتابگر (لانچر) سوار، آماده پرتاب و دستها بر روی ماشه است و فقط منتظر دستور فرمانده معظم کل قوا هستیم.
به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان به
نقل از رویترز، وزارت امور خارجه آمریکا امروز اعلام کرد آمریکا مسئله
آزمایش موشکی ایران را در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح خواهد کرد.
دیگر نمیتوان زندگی کرد
یک روز سگی از کنار شیر خفته ای رد می شد. وقتی سگ دید که شیر در خواب عمیق است، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
وقتی شیر بیدار شد؛ متوجه وضعیتش گردید. سعی کرد؛ تا طناب را باز کند. اما نتوانست!
در همان هنگام خری در حال گذر از آنجا بود. شیر رو به خر کرد؛ و گفت: ای خر! اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو می دهم!
خر ابتدا تردید کرد اما بعد از کمی درنگ طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
وقتی شیر رها شد؛ و خود را از خاک و گرد و عبار خوب تکانید؛ رو به خر کرد و گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمی دهم!
خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی!
شیر گفت: نگران نباش، من به تو تمام جنگل را می دهم. زیرا، در مکانی که سگان، شیران را به بند کشند؛ و خران برهانند؛ دیگر نمی توان زندگی کرد!!
در تهران یکی میگفت:
خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی...!
که آزادانه فریاد میزنند:
آزادی! آزادی! آزادی!
و عابران خسته می پرسند:
-آزادی چند؟
من عابری را دیدم که از راننده سؤال کرد:
- آزادی کجاست؟!
و راننده با لحنی معنادار گفت:
-رد کردی؛ " آزادی قبل از انقلاب بود! "
و من به او گفتم:
آری؛
از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی٬
آزادی قبل از انقلاب است!
ولی از "میدان امام حسین(ع)" که به آزادی نگاه کنی٬ می بینی که آزادی٬ درست "بعد از انقلاب" قرار دارد...
پس بنگر که در کدامین سو ایستاده ای؛
طرف امام حسین(علیه السلام)
یا طرف غرب...؟
↙️↙️عاشقان ابا عبدالله↙️↙️