ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود او را نزد حاکم میبرند تا حاکم مجازات را تعیین کند.
حاکم پس از بررسی برایش حکم مرگ صادر می کند ... اما مدتی بعد مقداری رافت به خرج میدهد و به وی میگوید: اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن یاد دهی، از مجازاتت درمیگذرم !!!
ملانصرالدین هم قبول میکند و ماموران حاکم رهایش میکنند.
عدهای به ملا میگویند: مرد حسابی آخر تو چگونه میتوانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی؟
ملانصرالدین میفرماید: انشاءالله در این سه سال یا حاکم میمیرد یا خــَرَم ... خـُدا بزرگست !!!