منتظران

منتظران

منتظران

منتظران

شیرکاکائو

شیرکاکائو

 

یه بچه ایی تازه بدنیا اومده بوده ، شیر مامانشو نمی خورده ،

هر زن دیگه ای هم آوردن ، فایده نداشته بچه شیر اونا رو هم نمی خورده

تا اینکه یه زن سیاه پوست میارن ، بچه شیرشو می خوره

بابائه می گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.