منتظران

منتظران

منتظران

منتظران

امان از دل زینب!

امان از دل زینب! ساعت‌ها بود که دردی جانش را می‌کاوید، می‌خواست جانش را بدهد تا راه برادرش حتی برای لحظه‌ای از یاد نرود او عاشق حسین بود عاشق مکتبش، عاشق انسانیتش!

امان از دل زینب!

به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، شبنم کاظمی مطلق؛ با کلامشان آتشی انداختند برجان کوفیان بعضی‌ها را خجل کردند و افسون از گفته‌هایشان، زینب و سجاد یک‌تنه کربلا را برای عالمیان ترسیم کردند.

تنها با اسرای کربلا با زور و ارعاب لشکرِ عمر بن سعد راهی کوفه شده و نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند، او، فرزندان رسول خدا را همراه گروهی همچون شمر نزد یزید به شام فرستاد.

در کوفه و شام از مظلومیت گفتند و آوارگی از بزرگی و عظمت پیامبر و خاندانش از عشق حسین گفتند به علی و آل علی از ستم یزیدیان گفتند و فریاد زدند بر سر اهل کوفه، از نامردی کوفیان گفتند و تنهایی حسین بن علی، از عباس گفتند و رقیه از نیزه گفتند و سرهای آویخته از شب بی‌کسی گفتند و ظهر خونین، آن‌قدر از حسین و یارانش گفتند که هم عرش لرزید و هم فرش! 

زینب (س) خطبه خود را با حمد خدا و درود بر پیامبر و آیه‌ای از قران درباره‌ی بدکاران آغاز کرد و سپس با استناد به آیه‌ای درباره سنت الهی مهلت‌دادن به ستمکاران، به سرزنش یزید در ستم بر اهل‌بیت حسین و گرداندن آنها در شهرها پرداخت و علت این برخورد زشت یزید را کینه او از جنگ بدر دانست.

ایشان در ادامه فرجام بد یزید را یادآور شد و قاتلان و ستمکاران واقعه کربلا را نفرین کرد و در پایان با اشاره به اختصاص‌یافتن اهل‌بیت به وحی و نبوت، تلاش یزید برای محو یاد آنان را بی‌نتیجه دانست.

آیت‌الله مکارم شیرازی محتوای خطبه حضرت زینب (س) را در هفت محور تنظیم کرده است: ۱- درهم شکستن غرور یزید با استدلال به آیات قرآن ۲- یادآوری برخورد کریمانه پیامبر (ص) در فتح مکه با نیاکان یزید ۳- تأکید بر کفر یزید ۴- تأکید بر مقام والای شهیدان و مخصوصاً شهیدان از خاندان پیامبر (ص) ۵- اشاره به حضور یزید در محکمه عدل الهی در قیامت ۶- تحقیر یزید ۷- شکرگزاری نعمت‌های بیکران الهی نسبت به خاندان پیامبر (ص).

و زینب که خود خون می‌گریست از غم برادرش دردهایش را در قلبش نهاد و خشمش را فریادی کرد بر سر یزید و یزیدیان!

او کربلا را بر سر کوفیان و یزیدیان ترسیم کرد و داغی عظیم بر جانشان نشاند کلامش را همچو سنگی سخت بر سر آنها می‌کوبید تا شاید کمی از درد ظهر عاشورا را به آنها بفهماند او عمه‌ای بود داغدیده نمی‌دانست غم برادر بخورد یا غم فرزندان برادر، نمی‌دانست سجاد را آرام کند یا دل بی‌تاب خود را، «امان از دل زینب»، ساعت‌ها بود که دردی جانش را می‌کاوید، سر برادرش بر روی نیزه قلبش را خراشیده بود هر چه فریاد می‌زد بر سر کوفیان و یزیدیان آرام نمی‌گرفت، می‌خواست جانش را بدهد تا راه برادرش حتی برای لحظه‌ای از یاد نرود او عاشق حسین بود عاشق مکتبش، عاشق انسانیتش!

او باید هر چه در توان داشت می‌گذاشت تا مکتب برادرش را فریاد بزند تا بدانند که حسین بن علی مظلوم‌ترین، مظلوم بشریت، آن‌چنان ستمگرانه از پا درآمد و به شهادت رسید که هنوز بعد از قرن‌ها مسلمانان جهان برای او و یارانش می‌گریند و بر سر می‌کوبند.

زینب یگانه تیماردار اسرا و مجروحان کربلا، تنها یاور سجاد (ع)، آن‌چنان قدرتمند و باشکوه کربلا را به تصویر کشید که قرن‌هاست هم کربلا زنده مانده هم یاد حسین، هم زینب استوار است در خاطر ما و هم سجاد، گویی ما همگی در کربلا ایستاده‌ایم کنار حسین و کوفیان و یزیدیان را در هم شکستیم.

و امروز در جایگاهی نشسته‌ایم که نباید علی زمانه‌مان را تنها بگذاریم و کوفی منشانه نظاره‌گر باشیم، می‌ایستیم تا آخرین قطره‌ی خون، تا سلطه‌ی یزیدیان بر جهان هستی را پایان دهیم و راه حسین را برای همیشه بر اسمان عالم بتابانیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.